زبون شده. عاجزگشته. از پای درآمده، در اثر رنج بیماری، پیری و مانند آن: من آنم ز پای اندرافتاده پیر خدایا بفضل توام دست گیر. سعدی (بوستان). رجوع به از پای اندرافتاده شود
زبون شده. عاجزگشته. از پای درآمده، در اثر رنج بیماری، پیری و مانند آن: من آنم ز پای اندرافتاده پیر خدایا بفضل توام دست گیر. سعدی (بوستان). رجوع به از پای اندرافتاده شود